خواهش بوسه ها

من،
دیوانه‏ی
آن لحظاتی هستم
که
چشم در چشم،
نفس‏هایمان به شماره می‏افتد
و
ما،

بی‏هیچ کلامی،
بی‏هیچ اشاره‏ای


خواهش
بوسه‏های
پایان‏ناپذیرمان را
با یک بوسه جدی
اجابت می‏کنیم...

ساحره پائیزی...

 برگها،
و سکوت قدمها،
کنار درختانی که هنوز سربلند،
در مقابل باد ایستاده اند،
و

هجرت برگهایشان را با اندوه می نگرند،
سهم درخت از پاییز،

تنهایی بود!

و
سهم
من
از
تو
یک علامت سوال
؟

با این تفاسیر همه ما مفسد فی الارضیم

با این تفاسیر همه ما مفسد فی الارضیم:

" به راستی،

ما مسئولیم!

در قبال هر 'دوستت داریم'ی که گفته ایم؛

و از آن بالاتر،

در قبال هر 'دوستت داریم'ی که در عبور از کنار پریشان مویی نگفته ایم،

و گناهکار.

خدایا ما را ببخش و بیامرز! "

شعر بی دروغ

ما که این همه برای عشق،
                     آه و ناله ی دروغ می کنیم؛

راستی چرا
     در رثای بی شمار عاشقان


                           -که بی دریغ-
خون خویش را نثار عشق می کنند،



از نثار یک دریغ هم
.
.
.
.
.
.
.
.
        دریغ می‌کنیم؟…

قیصر امین‌پور